تاریخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1404 - 11:11
کد خبر : 133069

✍️به قلم ام البنین فتوحی

داغ الهه؛ ایستگاهی در بیراهه ناکارآمدی

داغ الهه؛ ایستگاهی در بیراهه ناکارآمدی
آنچه در حادثه تلخ الهه بیشتر از همه چیز به چشم می‌آید درست انجام نگرفتن وظیفه در حوزه های مدیریت شهری، انتظامی و قانون گذاری است. بماند که عده ای در فضای مجازی در آن زمان که هنوز الهه هنوز یک دختر گمشده بود و نه مقتول، با نظرات شاذ خود، این دختر را به بی عفتی متهم کرده و حتی صحبت از فرار او می کردند که این توهین و افترا، جلوه ای از خشونت علیه زنان است که تنها به شکل فیزیکی نیست و از مسیر کلام و رفتار نیز بروز پیدا می کند.

جارستان: الهه حسین نژاد، دختر جوان ساکن اسلامشهر که خبر ناپدید شدنش در مسیر منزل، یک ایران را دل نگران سرنوشتش کرده بود به دام پلیدمردی افتاد و مرگی جانسوز سرنوشت او شد که هموطنانش را داغدار و متاثر از اتفاق شوم رخ داده کرد.

 

الهه ۴ خرداد کمی زودتر از همیشه، از محل کار خود در تهران به سمت منزلش در اسلامشهر حرکت کرد تا در غیاب پدر و مادر که نوبت پزشک داشتند، مراقب برادر معلولش باشد. در بخشی از مسیر، مسافر اتومبیل سمندی شد که جز ناوگان رسمی شهر نبود اما سرانجام ارابه مرگش شد.

 

سوال اینجاست چرا دختری تنها باید سوار خودرویی غیر از ناوگان عمومی شود؟ جواب این سوال از بس که واضح است برای همه روشن است؛ در آن مسیر عموما ناوگان عمومی نیست و اگر هم باشد چون کرایه رسمی آن برای رانندگان صرف نمی‌کند کمتر در آن مسیر و مسیرهایی از این دست حاضر می شوند و این می شود که بسیاری از مسافران به ناچار از خودروهای مسافر کش شخصی سوار استفاده می کنند.

 

پس از آنکه الهه سوار آن خودروی سمند می شود، راننده پس از طی مسافتی، با انحراف از مسیر اصلی، شروع به تهدید و تلاش برای ربودن گوشی الهه می‌کند که پس از مواجه با مقاومت دختر، دست به سلاح سرد برده و ان بر بدن گرم او فرو کرده و جانش را می گیرد. در ادامه با راندن به سمت بیرون از شهر، پیکر الهه را در بیابان رها کرده و سپس گوشی مسروقه را به مالخر می فروشد.

 

با زیر نظر گرفتن سلسله اتفاقات می توان نتیجه گرفت که اعمال مجرمانه قاتل در کمال خونسردی سر زده و او پس از فروش گوشی به روال زندگی عادی خود برگشته است به طوری که در تصاویر و فیلم های منتشر شده از او پس از دستگیری، مشخص است که به تازگی سر صورت خود را اصلاح کرده و حتی در زمان دستگیری در قهوه خانه در حال کشیدن قلیان بوده است. پس می توان نتیجه گرفت که فرد جانی، اولین بار نبوده که چنین اقدامی می کرده و به گفته خود با نقشه قبلی دست به چنین کاری زده است یعنی اینکه این فرد سارق حرفه ای بوده و تا کنون چندین سرقت را انجام داده و کسی که به دنبال دزدیدن گوشی گران قیمت باشد حتما مالخر و تیم قوی و منسجمی را سراغ دارد که سریعتر جنس سرقتی خود را به پول تبدیل کند.

 

سوال اینجاست که چطور تا کنون پلیس این فرد و شبکه همکار او در سرقت را دستگیر و متلاشی نکرده است . واقعا باید همیشه منتظر فاجعه باشیم تا ضعف ها و ناکارآمدی ها را رفع کنیم؟ همین چند وقت پیش بود که پسر دانشجویی در مسیر خوابگاه خود در قلب تهران و حوالی کوی دانشگاه، به علت عدم وجود روشنایی در مسیر به دام سارقین افتاد و در تقلا برای جلوگیری از سرقت لپ تاپش، جان خود را از دست داد.

 

آنچه در حادثه تلخ الهه بیشتر از همه چیز به چشم می‌آید درست انجام نگرفتن وظیفه در حوزه های مدیریت شهری، انتظامی و قانون گذاری است. بماند که عده ای در فضای مجازی در آن زمان که هنوز الهه هنوز یک دختر گمشده بود و نه مقتول، با نظرات شاذ خود، این دختر را به بی عفتی متهم کرده و حتی صحبت از فرار او می کردند که این توهین و افترا، جلوه ای از خشونت علیه زنان است که تنها به شکل فیزیکی نیست و از مسیر کلام و رفتار نیز بروز پیدا می کند.

 

اما در این میان لایحه خشنوت علیه زنان پس از ماهها معطلی در مجلس، چندان جدی گرفت نشد و حتی با کم و زیاد کردن مفاد آن به شکلی غیر اصولی، سبب شد تا دولت آن را استرداد کند در حالی که بخش عمده ای از جامعه را زنان تشکیل می دهند و وجود قوانین حمایتی از آنها مورد نیاز است، لایحه مرتبط اسیر خط بازی و جناح بازی می شود. همانطور که تعدادی از نمایندگان مجلس اصرار به اجرای قانون حجاب علیرغم مخالفت شورای عالی امنیت ملی کشور را دارند باید در پی تصویب قانون خشنونت علیه زنان نیز باشند چه بسا در شبانه روز زنانی هستند که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند اما به دلیل نبود قوانین کافی و بازدارنده، دم فروبسته و چیزی نمی‌گویند تا زمانی که اینگونه مانند الهه با خون خود به جامعه نشان می‌دهند که تا چه حد مورد آزار و اذیت و خشنونت قرار گرفته اند.

 

در منظر عمومی تر هم باید گفت که اقتصاد ناکارآمد، جامعه را به سمت فقر و نداری کشانده و لاجرم آمار بزهکاری و ناهنجاری فزونی گرفته است. در چنین وضعیتی باید با اتخاذ قوانین پیشگیرانه، در مسیر مهار اعمال مجرمانه خشن حرکت کرد و با مجازات سنگین مجرمان، میزان بازدارندگی قوانین از جرم را بالا برد. اما تا زمانی که متخلفین با حبس های کوتاه مدت و یا با دریافت تسهیلاتی همچون مرخصی از زندان بدون رهگیری در جامعه رها می شوند و یا افرادی که به آنها مالخر می گویند بدون دغدغه و با خیال راحت در حال تجارت اموال مسروقه هستند

 

هر از چند گاهی باید اخبار جانسوزی را بشنویم که جوانی به خاطر مقاومت در برابر سارقین، جان خود را از دست داده و مدتی بعد که سارق دستگیر شد از قول او در بیابیم که مال مسروقه مقتول را به ثمن بخس به مالخری فروخته.

 

داغ امثال الهه هیچ وقت سرد نمی شود و حرارت آن از جانگیری از او به جانگیری از جوان دیگری منتقل می شود و دل هموطنان را مشتعل می کند مگر اینکه اقتصاد، امنیت و قانونگذاری در مسیر کارآمدی و صلاح جامعه قرار بگیرد.

 

داغ الهه؛ ایستگاهی در بیراهه ناکارآمدی قوانین و مجریان قانون است، باشد که توقف در این ایستگاه،فرصتی برای تامل و تدبر برای گذر و انحراف از مسیر ناکارآمدی و راندن در مسیر و صراط کارآمدی باشد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.